در دنيايي که همه چيز در ويترين شيک و مجللي نظير شبکههاي اجتماعي ظاهر متفاوتي به خود ميگيرد گاهي تلاش براي اين که از مقايسه کردن خود با ديگران درست برداريم هم دشوار ميشود. همه دوست دارند بهترين و بينقصترين نمونه از آن چيزي که واقعا هستند را به نمايش بگذارند و لذا جنگيدن با اين تبي که هر روز داغتر و آتشينتر ميشود کمي دشوار است. اما حقيقتي که پشت اين همه نيتي قرار دارد چيست؟
خواستن آن چه که ديگران دارند و تلاش ما براي رسيدن به آن چيزي که ديگران هستند باعث و باني به وجود آمدن هسته اين ناراضايتي هستند. وقتي که اين هسته با نگاه کردن به زندگي ديگران، سرزنش خود، کاهش اعتماد به نفس و وخامت اوضاع اجتماعي و اقتصادي همراه ميشود به مرور خوشحال بودن و لذت بردن از زندگي تقريبا دشوار ميشود. اين در حالي است که پما چودرون در کتاب خود معتقد است شغل هر کس نه کار کردن و درآمدزايي، نه زحمت کشيدن و رسيدن به موفقيت بلکه اين است که به همان شکلي که خلق شده باشد و بماند.
با اين مقدمه تصميم داريم امروز به يکي از آفات رواني مهم در علم روانشناسي که اتفاقا در زندگي ما خيلي بيشتر از ديروز ريشه دوانده است بپردازيم. با دانشگاه زندگي همراه باشيد.
يکي از خاطرات دوران مدرسه براي همه ما زماني است که احتمالا معلم هنگام امتحان گرفتن به برخي از بچه ها اين تذکر را ميداد: سعي کن به برگه امتحاني خودت نگاه کني! اکنون وقتي که به اين جمله فکر ميکنيم متوجه ميشويم که اين جمله حاوي يک پيام عميقتر و اصليتري هم بود. اين که اين مسابقه فقط و فقط مخصوص به تو است و سعي کن براي مسابقهات خودت تلاش کني. پس وظيفه تو است که اين امتحان را پشت سر بگذاري و نيازي نيست که براي انجام کارهايت به بقيه تکيه کني!
حالا همين جمله تکراري و آشنا تبديل شده است به شرح حال بسياري از ما که در زندگي مشغول مقايسه کردن خود با ديگران هستيم. اين جمله نشان ميدهد که حتي اگر آن چه که در برگه امتحاني مينويسيم انتظار ديگران را برآورده نکند مقصر ما نيستم. نحوه پيشبيني ديگران نسبت به نتيجه کاري که ما انجام ميدهيم تنها به سلايق، تجربيات و معيارهاي آنها مربوط ميشود و لذا ما کنترلي روي اين قضيه نداريم!
اما فکر ميکنيد چه دلايل ديگري وجود دارد که بايد همين الان از مقايسه کردن خود با ديگران منصرف شويم و فقط و فقط به مسيري که انتخاب کردهايم يا خواه ناخواه در آن قرار داريم فکر کنيم؟
به محض اين که تصور مقايسه کردن خودتان با ديگران سراغتان آمد سريع خودتان را سرزنش کنيد و از اين که اين کار را انجام داديد پشيمان باشيد. حتي بهتر است خودتان را بابت اين موضوع تنبيه کنيد و مثلا يک روز را در عوض سختتر کار کنيد، چون با اين کار لذت و شادي را از لحظات خود گرفتهايد و تنها باعث شديد کسي که خودتان را با او مقايسه کرده بوديد حس افتخار و انگيزه بهتري نصيبش شود!
اين که چرا هر روز صيح از تخت خوابتان بلند ميشويد، چرا صبحانه ميل ميکنيد، مسواک ميزنيد و هر روز ممکن است لباس متفاوتي با ديروز را براي موقعيتهاي مختلف انتخاب و بر تن کنيد، اين که چرا يک روز ممکن است نسبت به روزهاي ديگر شادابتر باشيد و با خيال راحتتري به بيرون از خانه قدم بگذاريد و يا يک روز با هيجان متفاوتتري نسبت به قبل سر کار برويد همه و همه بر اثر يک يک پديده رواني طبيعي به نام انگيزه در افراد به وقوع ميپيوندند و اين ايجاد انگيزه است که در شادابي يا به چالش کشيدن امورات روزمره ما ممکن است موثر باشد. جالبتر اين که مقايسه کردن خود با ديگران دقيقا در نقطه مقابل پيشرفت و انگيزه قرار ميگيرد. بنابراين هر چه قدر هم که براي اهدافتان انرژي بيشتري صرف کنيد انگار مقايسه کردن نيروي مخالفي است که شما را از رسيدن به آن هدف بازميدارد.
مسير زندگي خود را درست تعيين کنيد
براي تعيين آن کليک کنيد
درباره این سایت