پيروي از قانون عاملي است که معمولا باعث تمايز ما از ديگران ميشود؛ البته به شرطي که موقع اجرايش چون و چرا نياوريم و بدون قيد و شرط اجراکننده قوانين، خود ما باشيم. دقيقا مثل کرکرههاي پنجره هواپيما که در هرصورت در زمان مشخص بالا کشيده ميشوند و مثل بيان مطالب به زبان انگليسي در طول پرواز، حتي اگر يک نفر غيرايراني هم در بين مسافران نباشد! اما يک پيروي از قوانين هميشه و همه جا منطقي به نظر نميرسد؛ خصوصا اگر به واسطه يک سري تغييرات و به روزرساني، مجبور باشيم رويه قديمي را هر چند که درست بوده باشد کنار بگذاريم. بهترين و ملموسترين نمونه آن را در برگزاري سخنراني مشاهده ميکنيد که اگرچه طبق معمول بايد به يک سري از اصول پايبند باشيم اما قوانين نانوشتهاي هم وجود دارد که پيروي از آنها تا زماني که ابزارها و روشهاي فعلي کاربردي هستند بيمعنا به نظر ميرسد. اما اين قوانين چه هستند؟
از ميان باورهاي مختلف سخنراناني که اصول خود را با دانشگاه زندگي به اشتراک گذاشتند تعدادي از همين قوانين را انتخاب کردهايم و توصيه ميکنيم تا از اين قوانين گمراهکننده سرپيچي کنيد!
برخي از اين قوانين به ابزارهايي مربوط ميشوند که در طول سخنراني ممکن است استفاده کنيم و برخي ديگر هم به روش و فن بيان يک سخنران مرتبط هستند.
“بايد” از ميان تمام قيودي مشابه آن از اجبار و اام بيشتري برخوردار است. بار اجبار اين قيد آن قد سنگين است که نبايد آن را در هر موقعيتي استفاده کنيد؛ چرا که هر گونه لفظ اجباري معمولا ضدتوليد و بهرهوري است و ميزان بازدهي سخنراني را پايين ميآورد.
نمونه ديگري از کاربرد اين “بايدها” در جملاتي است که ممکن است بارها و بارها با خودتان زمزمه کنيد. مثلا در طول روز و پيش از اجراي يک سخنراني دائما با خودتان تکرار ميکنيد که “بايد جذاب ظاهر شود” يا “نبايد هيچ خطايي داشته باشم” و…
بسياري از سخنرانان موافق استفاده از چنين قيودي هستند و تصور ميکنند اين کمالگرايي به نفع برگزاري سخنراني و اجراي هر چه بهتر آن است؛ اما در واقعيت هر گونه لفظ حاوي اجبار و اام ممکن است نتايج متناقضي به دنبال داشته باشد.
احتمالا براي شما هم پيش آمده است که صف طويلي را در بانک براي بهرهمندي از خدمات بانکي مشاهده کنيد. در اين حالت احتمالا هرگز به ابتدا، انتها يا افرادي که در ميان صف قرار دارند توجه نميکنيد؛ بلکه توجه اصلي شما به مديريت اين زمانتان براي رسيدگي به کارهاي بانکي با وجود اين صف طولاني است!
در طول برگزاري سخنراني هم دقيقا همين دغدغه بايد براي سخنران وجود داشته باشد. اين که سخنراني حتما با يک مقدمه خاص آغاز شود يا ميانه سخنراني يا انتهاي آن يک غافلگيري خاص وجود داشته باشد مهم نيست؛ مهم اقدامات و برنامهريزي شما براي مديريت سخنراني است.
برخي از متخصصان و صاحبنظران از آن طرف بوم افتادهاند! آنها معمولا در مواقعي که بخواهيد از پاورپوينت استفاده کنيد فن بيان اوباما يا هر فرد ماهر ديگري در سخنراني را مثال ميزنند و يادآور ميشوند که بزرگترين و خاصترين سخنرانيهاي دنيا بدون حضور ابزارهاي جانبي و تنها با تکيه بر مهارتهاي خود سخنران برگزار شده است!
مسير زندگي خود را اينجا دنبال کنيد
دانشگاه زندگي را کليک کنيد
درباره این سایت